طلوع☼

بزرگترین افسوس آدمی این است که حس میکندمیخواهد ولی نمی تواند... و به یاد می آورد زمانی را که می توانست ولی نخواست...

طلوع☼

بزرگترین افسوس آدمی این است که حس میکندمیخواهد ولی نمی تواند... و به یاد می آورد زمانی را که می توانست ولی نخواست...

دنبال خدا نگرد!!!!

به دنبال خدا نگرد ,خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد



خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد

خدا آن جاست
در جمع عزیزترین هایت


خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی

خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتنت زمان را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نیست

او جایی است که همه شادند

*و جایی است که قلب شکسته ای نمانده*


تگها:خدا,منتظر,لبخند,عزیزترین منتظرخدا,منتظر,لبخند,عزیزترین منتظرخدا,

منتظر,لبخند,عزیزترین منتظرخدا,منتظر,لبخند,عزیزترین منتظرخدا,منتظر,لبخند

,عزیزترین منتظرخدا,منتظر,لبخند,عزیزترین منتظرخدا,منتظر,لبخند,عزیزترین 

منتظرخدا,منتظر,لبخند,عزیزترین منتظرخدا,منتظر,لبخند,عزیزترین منتظرخدا,

منتظر,لبخند,عزیزترین منتظرخدا,منتظر,لبخند,عزیزترین منتظرخدا,منتظر,لبخند

,عزیزترین منتظرخدا,منتظر,لبخند,عزیزترین منتظر

در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم

و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله و به خود آیی

دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند

خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید: آیا «زندگی» را «زندگی کرده ای»؟


عزیز من
مرگ نیز پاره ای از این زندگی با شکوه است.
حتی مرگ را نیز باید جشن گرفت.
مرگ،
قله زندگی ست.
اگر زندگی را به تمامی زیسته باشی،
آنگاه ، زیستن تو، رستن تو
و مرگ تو نیز، پرواز توست.

 


منبع: 
علی وارم




نظرات 7 + ارسال نظر
عباس جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 http://loooove.blogsky.com

سلام.
واقعا به به.

تینا جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 16:48 http://darone-man.blogsky.com

با حرفت موافقم ولی چیز بدو باید بد دید وگرنه خودتو گول زدی اونجوری

متنت قشنگ بود.

مهرداد جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:48 http://manam-minevisam.blogsky.com

جالب بود... جالب و پر معنا

تشکر

ذبیح شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 http://ghooshedagerman.blogf.com

عالی بود

یکی یه دونه ای
حیف که خل و دیونه ای

میلاد شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 http://chashmanekhamush.blog sky.com

سلام علی عزیز
از داشتن چنین دوستی به خودم می بالم.
واقعا عالیه
مطلبایی که می ذاری یکه یکه
البته ت خودت نمره بیستسا!!

معرکه بود.

تشکر تشکر
من هم خوشحالم که دوست خوبی مثل شما پیدا کردم

دوست شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:26 http://morvarideziba.mihanblog.com

در کل متن قشنگی بود
ولی به نظرم جملات اولیش ایرادهایی داشت البته این نظر منه
موفق باشی


خالی یعنی بی تو چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 19:58 http://empty-khali.mihanblog.com

سلام . حق با شماست .
........... و خدایی که در این نزدیکیست .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد