طلوع☼

بزرگترین افسوس آدمی این است که حس میکندمیخواهد ولی نمی تواند... و به یاد می آورد زمانی را که می توانست ولی نخواست...

طلوع☼

بزرگترین افسوس آدمی این است که حس میکندمیخواهد ولی نمی تواند... و به یاد می آورد زمانی را که می توانست ولی نخواست...

قصه زندگی دوتا گربه!!؟

تاگربه با هم ازدواج کردند

 


اوایل زندگی عاشقانه ای داشتند

  


اولین بچشون به دنیا اومد

  


دوقلوهاشون هم به دنیا اومدن

  


اولین قدمهای بچه هاشون

 


پدر این خانواده به سختی کار میکرد

  
 مادر دنبال خوشگذرونی خودش بود
 

بچه ها بد تربیت شدند

یکی شون تروریست شد.
 

یکی دیگه همش تو کلوپ شبانه بود  
 

کوچکترینشون تصمیم به خود کشی گرفت 
 

وقتی پدرشون فهمید سکته کرد 

مادرشون هم عقلش رو از دست داد و دیوونه شد 
 
خانواده اون ها ازهم پاشیدچون وقت صرف تربیت بچه هاشون نکردنگریه

لطفا اگه وقت بزرگ کردن بچه رو ندارید بچه دار نشید...

 

نظرات 4 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 19:36 http://www.saba1359.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
ممنونم از حضور سبزتون
شاد باشید و سلامت

خزر جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:43

سلام .... چطوری خوبی؟؟؟
چرا تو این چند تا آپ آخریت هر چی نظر میزاشتم نمیشد ارسالش کنم ؟؟؟ تازه بعضی وقتا اصلا قسمت نظرات باز نمیشد ... احتمالا اشکال از اینترنت من بود ...
این آپت هم مثل همیشه جالب و مفید بود ...
خیلی ممنون و موفق باشی
فعلابابای

داوری یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 18:14

قالب قبلیت چش بود مگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینم بدک نیست

ازش خسته شده بودم!!!!!!!!!!

مهسا شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 http://deleasemooni.blogsky.com

خیلی خوشگل بود...

به پای مطالب شما که نمیرسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد