پیرمردی با قطار به مسافرت می رفت. به علت بی توجهی یک لنگه کفش او از پنجره قطار بیرون افتاد. مسافران برای پیرمرد تاسف خوردند ولی پیرمرد بی معطلی لنگه ی دیگر کفش را هم به بیرون پرتاب کرد.همه متعجب شدند پیرمرد گفت که یک لنگه کفش نو برایم بی مصرف است ولی اگر کسی یک جفت کفش نو پیدا کند خیلی خوشحال می شود.
انسان منطقی همیشه می تواند از کاستی ها شادمانی بیافریند وبا آنچه از دست داده است فرصت سازی کند.
آیا ما نیز واقعا منطقی هستیم؟
منبع :مروارید زیبا
پیرمرد منطقی |پیرمرد منطقی |پیرمرد | منطقی |حکمت |پند |داستان خواندنی | داستان پیرمرد | قطار |کفش | پیرمرد منطقی | پیرمرد منطقی |پیرمرد | منطقی | حکمت | پند | داستان خواندنی | داستان پیرمرد |قطار |کفش |پیرمرد منطقی |پیرمرد منطقی | پیرمرد | منطقی |حکمت | پند |داستان خواندنی | داستان پیرمرد | قطار |کفش |پیرمرد منطقی
سلام
وبلاگ زیبایی دارید
من شما را لینک میکنم
موفق باشید
ممنون
من هم شما را لینک کردم.
بسم الله
جالب بود ممنون!
سلام خدا قوت
بیشتر این به فهمیدگی برمیگرده فکر کنم نه به منطقی بودن!!