پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوش شیرنی را به سمت تلفن هل داد. بر روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی.
مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید،" خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟" زن پاسخ داد، کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد."
پسرک گفت:"خانم، من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد". زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد،" خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت." مجددا زن پاسخش منفی بود".
پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: "پسر…از رفتارت خوشم میاد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت بدم"
پسر جوان جواب داد،" نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو می سنجیدم، من همون کسی هستم که برای این خانوم کار می کنه
سلام
عملکرد خودت چطوره به نظرت خوبه یا نه
وبلاگم به روز شده با یه مطلب جالب
دوست داشتی سر بزن
مال من عالیه
شعور این پسره از من یکی که خیلی بیشتره!
جک مستهجن(مستحجن)واسه دخترمردم تعریف میکنی که چی؟
مگه خودت خواهرمادر...نداری؟؟؟
****************************************************
شوخی کردم
ناراحت نشی علی کوچولو
سلام...
عجب پسر بچه باهوشی
خیلی خوشم اومد
ممنون که همیشه نظر میدی
واقعا درتشخیص هویت حرف نداری
این داستان احتمالا در ایران که نبوده؟!
در هر حال آموزنده بود و امیدوارم همه کمی روش فکر کنیم.
ممنون علی جان برای این داستان .