اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالیست
چشمی دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم!
منبع :http://ava-tanafos.blogfa.com/
سلام
بعضی ها طبع جالب دارن ولی آخه با زبان طنز و طبع شعر میشه حرف حسابی هم زد.
اتفاقا فقط با شعر میشه و طنز میشه حرف حسابی زد.
سلام
خوب بود موفق باشی
سلام خوبیییییییییییییی؟؟؟
فکر کنم اینو قبلا یه جایی خونده بودم ولی خوندن دوبارش بهم چسبید
خیلی ممنون...
در ضمن به خاطر آخرین یادداشتم که سرشار از بی ادبی و ... بود معذرت می خوام خیلی عصبانی بودم...
موفق باشی
فعلا بابای
خوب هر کس دیکه ای هم بود مثل شما .
میشد.
سلام
وبلاگ خوبی داری خوشحال میشم به وب من هم برای تبادل لینک سر بزنی
سلام
خیلی جالب بود
فکر کنم اینا حرفای دل همه دانشجوها باشه