طلوع☼

بزرگترین افسوس آدمی این است که حس میکندمیخواهد ولی نمی تواند... و به یاد می آورد زمانی را که می توانست ولی نخواست...

طلوع☼

بزرگترین افسوس آدمی این است که حس میکندمیخواهد ولی نمی تواند... و به یاد می آورد زمانی را که می توانست ولی نخواست...

شعری از پابلو نرودا

یه فایل پاورپوینت دیدم خیلی تاثیر گذار بود حتما حتما  فایل رو دانلود کنید و ببینید. 

  دانلود

نظرات 5 + ارسال نظر
میلاد دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 16:50 http://chashmanekhamush.blogsky.com

بسیار عالی و زیبا بود
مخصوصا با آن عکس های برفی...
بی معرفت من به مطالب گذشتت هم سر زدم، تو فقط اولی و نگاه کردی؟!

نه من همه مطالب قبلی وبلاگت رو خوندم این پست رو هم قبلا دیده بودم فقط نظر نداده بودم

نونوچه دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:35 http://nonoche.blogsky.com

مرسی
الان دانلودش می کنم

میلاد سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:32 http://chashmanekhamush.blogsky.com

با دقت بهم سر بزن که بی صبرانه منتظر توجه توام.

خزر چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:11 http://khazar34.blogsky.com

سلام...
چطور مطورایی؟؟؟

دارم دانلودش می کنم...
پیشاپیش ممنون

فعلا بابای

آرامش خیال پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:45 http://empty-khali.mihanblog.com

عالی بود دوست من.
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستم دوست دارم .
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب می‌شود
و برای نخستین گل‌ها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .
تو را به جای همه کسانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم .
بی تو جز گستره‌ یی بی‌کرانه نمی‌بینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آیینه‌ی خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.
تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانه‌گی‌ات که از آن من نیست
به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
می‌اندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی
تو خورشید رخشانی که بر من می‌تابی هنگامی که به خویش مغرورم
سپیده که سر بزند
در این بیشه‌زار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .
پس به نام زندگی
هرگز نگو هرگز

ممنون دوست خوبم!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد